مدح و وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
جود و کرامت از کرمش جاودان شده هر چه دخیل هست به سویش روان شده جبریل هـــم اگر بــرسد در حریـــم او حس می کند که وارد صحن جــنان شده اوظاهرش بتول ولی باطنش علی است در پشت آن جــمــال، جــلالی نهان شده ازچه تمام فاطمه ها عمرشان کم است دنیا چــرا به "فــاطـــمه " نامهربان شده خواهر حریف هــجـر برادر نمی شود بـیـهـوده نیست این همه قدش کمان شده بــا احــتــرام آمــد و با احــتــرام رفت هرآنچه شأن اوست در اینجا همان شده دور و برش فرشته نگهبان معـجــرش پس مــا فـــدای زینب بـی پــاسبان شده گــاهــی میان مـحـمــل نامحرمان شهر گــاهــی میــان محــمــل بی سایبان شده شکر خدا مقام تو زخــم زبــان نخورد شـکــر خــدا بـرادر تو خیزران نخورد |